سایندۀ سرمه. که سرمه ساید. سرمه کوب: در آئینۀ دل خیال فلک را بجز هاون سرمه سایی نبینم. خاقانی. صد جام لبالب است در گرد در حلقۀچشم سرمه سایش. شیخ العارفین (از آنندراج)
سایندۀ سرمه. که سرمه ساید. سرمه کوب: در آئینۀ دل خیال فلک را بجز هاون سرمه سایی نبینم. خاقانی. صد جام لبالب است در گرد در حلقۀچشم سرمه سایش. شیخ العارفین (از آنندراج)
سرمه که به شوخی ورعنایی در چشم کشند. (غیاث) (آنندراج) : سرمۀ مست به خون خواری چشمت افزود چون سیه مست شود ترک بلا می افتد. محمدسعید اشرف (از آنندراج). ، چشم: همچو کیفیت صحت نبود نشأۀ می کرده بیهوش چنین سرمۀ مست تو مرا. ملا طاهر وحید (از آنندراج)
سرمه که به شوخی ورعنایی در چشم کشند. (غیاث) (آنندراج) : سرمۀ مست به خون خواری چشمت افزود چون سیه مست شود ترک بلا می افتد. محمدسعید اشرف (از آنندراج). ، چشم: همچو کیفیت صحت نبود نشأۀ می کرده بیهوش چنین سرمۀ مست تو مرا. ملا طاهر وحید (از آنندراج)
سرمۀ جادوان که چون که به چشم خود کشند دیگران آن را نبینند وآنان هر چیز و هر کس را بینند. سرمه ای که هر کس به دیدگان کشد از نظر نظاره پوشیده ماند و کس او را نتواند دیدن. (یادداشت مؤلف). و این از خرافات اهل طلسم و نیرنجات است. (آنندراج) (بهار عجم) : در چشم کس نیایم از اقبال نارسا تا شد سیاه روزی من سرمۀ خفا. شفیع اثر (از آنندراج). رجوع به سرمۀ سلیمان شود
سرمۀ جادوان که چون که به چشم خود کشند دیگران آن را نبینند وآنان هر چیز و هر کس را بینند. سرمه ای که هر کس به دیدگان کشد از نظر نظاره پوشیده ماند و کس او را نتواند دیدن. (یادداشت مؤلف). و این از خرافات اهل طلسم و نیرنجات است. (آنندراج) (بهار عجم) : در چشم کس نیایم از اقبال نارسا تا شد سیاه روزی من سرمۀ خفا. شفیع اثر (از آنندراج). رجوع به سرمۀ سلیمان شود