جدول جو
جدول جو

معنی سرمه آسا - جستجوی لغت در جدول جو

سرمه آسا
(سُ مَ / مِ)
سرمه سان. بمانند سرمه. همچون سرمه: خاک قدم او را سرمه آسا به چشم کشیدندی. (سعدی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نُو مَ)
سایندۀ سرمه. که سرمه ساید. سرمه کوب:
در آئینۀ دل خیال فلک را
بجز هاون سرمه سایی نبینم.
خاقانی.
صد جام لبالب است در گرد
در حلقۀچشم سرمه سایش.
شیخ العارفین (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سُ مَ / مِ یِ مَ)
سرمه که به شوخی ورعنایی در چشم کشند. (غیاث) (آنندراج) :
سرمۀ مست به خون خواری چشمت افزود
چون سیه مست شود ترک بلا می افتد.
محمدسعید اشرف (از آنندراج).
، چشم:
همچو کیفیت صحت نبود نشأۀ می
کرده بیهوش چنین سرمۀ مست تو مرا.
ملا طاهر وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سُمَ / مِ یِ خَ)
سرمۀ جادوان که چون که به چشم خود کشند دیگران آن را نبینند وآنان هر چیز و هر کس را بینند. سرمه ای که هر کس به دیدگان کشد از نظر نظاره پوشیده ماند و کس او را نتواند دیدن. (یادداشت مؤلف). و این از خرافات اهل طلسم و نیرنجات است. (آنندراج) (بهار عجم) :
در چشم کس نیایم از اقبال نارسا
تا شد سیاه روزی من سرمۀ خفا.
شفیع اثر (از آنندراج).
رجوع به سرمۀ سلیمان شود
لغت نامه دهخدا
(سُلْ لَ)
مانند سلم. همچون نردبان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سلم آسا
تصویر سلم آسا
مانند سلم همچون نردبان
فرهنگ لغت هوشیار